ابتدای ماه جاری، صبحی، مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان، با بیان اینکه بیش از نیمی از طلاقها در پنج سال اول زندگی زوج ها اتفاق می افتد، خاطرنشان کرد:« شیب طلاق در کشور در حال افزایش است. در حال حاضر ۱۴ درصد از طلاقها زیر یک سال و ۵۰ درصد از طلاقها زیر پنج سال از آغاز زندگی مشترک به وقوع می پیوندد.» براساس آمارهای سال ۹۰، از هر صد ازدواج، ۱۶ مورد به طلاق می انجامید درحالی که آمار فعلی نشان می دهد از هر صد ازدواج، ۲۴ مورد به طلاق منجر می شود.
به گزارش سایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵، روزنامه آرمان در ادامه می نویسد: گاهی طلاق یا همان جدایی زن و شوهر خوب است، اما بی تردید هیچ وقت طلاق توصیه کردنی نیست، با اینهمه گاه شرایطی در زندگی مشترک پیش می آید که جدایی تنها گریزگاه است.
آمارهای نگران کننده و سرسامآوری درباره طلاق در سالهای اولیه زندگی مطرح می شود، اما علاجی تحت عنوان «مشاوره پیش از ازدواج» به عنوان حلقه گمشده ازدواج قبل از خوانده شدن عقد رسمی، مغفول می ماند. مشاوره پیش از ازدواج در ایران به یک کلاس ۴۵ دقیقه ای در کنار مراحل آزمایش و تست اعتیاد محدود می شود و در این کلاس هم طبیعی است که هیچ زوجی نمی تواند پیش بینی کند چقدر در شناخت طرف مقابلش درست عمل کرده است. سن ازدواج و جوان بودن و خام بودن دو طرف بر تمام تصمیمات مهم زندگی آنها از جمله ازدواج سایه می اندازد و آنها شاید سالها بعد و بعد از ازدواج یا حتی بعد از تولد بچه تازه به اشتباه بودن تصمیم خود پی ببرند. مائده زن ۲۹ ساله ای که شش سال قبل از همسرش جدا شده در مورد مشاوره پیش از ازدواج میگوید: «در مرکز بهداشت و درمان تجریش یک روز از صبح تا حدود ساعت سه، همه کارهای تست اعتیاد و آزمایش و کلاسهای تنظیم خانواده را انجام دادیم و البته یادم نمی آید در آن کلاس ۴۵ دقیقه ای که بیشتر آن در مورد چگونگی روشهای پیشگیری از بارداری و اطلاعات پزشکی بود، حرفی از شناخت زوجین قبل از ازدواج و امکان وجود خطا در آن به میان بیاید.» این زن جوان می گوید: «زمانی که من برای مشاوره پیش از ازدواج به این مرکز رفتم سن کمی داشتم و اگر تنها یک فرد آگاه چند دقیقه با من صحبت می کرد می توانست مرا متوجه اشتباه بودن تصمیمم بکند.» مائده می افزاید: «میان من و همسرم اختلافات بزرگ و فاحشی وجود داشت و بعد از ازدواج تقریبا تمام مشاورانی که ما را با هم دیدند این مساله را تایید کردند.» او می گوید: «همیشه آرزو می کردم کاش این مشاوره ها را پیش از ازدواج گرفته بودم تا در تصمیمام کمتر عجله می کردم.»
فقط مشاوره پزشکی و زناشویی
مرکز بهداشت و درمان شمیرانات ظهر یک روز خیلی گرم؛حدود ۲۰ زوج جوان منتظرند تا مراحل دریافت پرونده و پرکردن فرم انجام شود و بعد از مراحلی مثل تست خون و تالاسمی یا کلاسهای مشاوره برگه تاییدیه آزمایشگاه را برای دفترخانه برده و عقد جاری شود. چهره ها همه بشاش و خندان است و مشخص است همه افراد از تصمیمی که گرفتهاند خوشحال و راضی هستند. یاسمن ۲۶ ساله در مورد این کلاسها می گوید: نمی دانم این همه وقت تلف کردن و معطلی برای چیست؟ او می افزاید: این طور که من متوجه شدم قرار است تا عصر اینجا باشیم تا آزمایشات انجام شود و کلاسی برای من برگزار شود و تازه جواب آزمایش چند روز بعد آماده می شود. یاسمن بعد از اتمام کلاس در مورد آن روز و کلاسهای مشاوره پیش از ازدواج می گوید: در کلاسی حدودا ۴۵ دقیقه ای از مسائل زناشویی و مراقبت های پزشکی که ما در گذشته در کلاس های تنظیم خانواده آن را خوانده بودیم و البته در همه کتاب های پزشکی هم وجود داشته و این روزها با یک جستوجوی کوتاه در اینترنت می توانی جواب همه آنها را پیدا کنی صحبت کردند و در نهایت به ما گفتند برای گرفتن جواب آزمایش چند روز بعد مراجعه کنیم. وقتی از یاسمن پرسیدم آیا در این کلاس ها در مورد شناخت قبل از ازدواج و احتمال خطا بودن انتخاب صحبتی شد؟ او در پاسخم گفت : به جز مسائل پزشکی و زناشویی در مورد هیچ مساله دیگری حرفی نزدند. پزشک این مرکز که مسئول توضیح این موارد برای افراد است، در مورد اینکه چرا مشاوره های روانشناسی که اهمیت بیشتری از مشاوره های پزشکی دارد در این مراکز وجود ندارد؟ می گوید: «مشاوره و خدمات روانشناسی پرخرج است و قرار نیست در قالب مرکز بهداشت همه این خدمات ارائه شود.»
هر ۴۵ دقیقه خدمات روانشناسی ۵۶ هزار تومان!
مشاوره و خدمات روانشناسی در ذهن ما ایرانی ها بر خلاف اکثر کشورهای دیگر دنیا حتی توسعهنیافتهترینشان، امری لوکس و غیرضروری است، در حالی که دنیای امروز و تحولات بشری بر این مساله مهم صحه گذاشته که روح و روان افراد بسیار بیشتر از جسم و ظاهر آنها به مراقبت و بازنگری نیاز دارد. همه ما ایرانیها حتی تحصیلکردهترینهایمان وقتی صحبت از رفتن نزد روانشناس به میان می آید تصور می کنیم باید حتما فرد اختلال روانی داشته باشد، در حالی که در نظر اکثر مردم دنیا این قضیه برعکس است. در کشورهای دیگر مردم از نوجوانی و حتی کودکی عادت دارند به مشاورانی غیر از خانواده که در محیطهای مختلف در اطرافشان هستند اعتماد کنند و بنابراین رفتن نزد مشاور و مشورت خواستن از آنها نه تنها امری بدیهی است، بلکه یک الزام است. در کشورهای توسعه یافته افراد برای امور مختلف مانند انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، ازدواج و هر تصمیم ریز و درشت دیگر به روانشناس مراجعه میکنند و البته هزینه ای نیز برای این کار پرداخت نمی کنند، زیرا کلیه خدمات مشاوره رایگان و تحت پوشش بیمه هاست. در ایران اما نرخ هزینه های مشاوره همچنان سرسام آور است. چندی پیش عباسعلی اللهیاری، رئیس سازمان روانشناسی، از نظارت سه ماه به سه ماه به مراکز تخصصی مشاوره خبر داد. او گفت: «متخصصترین روانشناسان و مشاوران که بالاترین رتبه دانشگاهی را دارند بر اساس تعرفههای سازمان نظام روانشناسی و مشاوره برای یک جلسه حداکثر ۵۶ هزار تومان میگیرند درحالی که همتراز متخصص ما برای ۱۰ دقیقه ۳۵ هزار تومان دریافت میکنند ولی متخصص ما برای ۴۵ دقیقه این مبلغ را میگیرد.»
مشاوره پیش از ازدواج جلسهای ۵۰۰ هزار تومان
مبلغی که برخی مشاوران و روانشناسان برای مشاوره پیش از ازدواج از افراد می گیرند بسیار زیاد است. این افراد بر اساس تشخیص خودشان و البته بر پایه تخصص و مدارک علمی که دارند نرخ مشاوره و سقف آن را حتی به جلسه ای ۵۰۰ هزار تومان می رسانند. یکی از مشاوران مشهور که استاد دانشگاه شهید بهشتی در رشته روانشناسی است برای مشاوره پیش از ازدواج جلسه ای ۵۰۰ هزار تومان از زوجین دریافت میکند. منشی او در مورد این دکتر روانشناس می گوید: «مطب تابلو ندارد، اما خیلی ها به دلیل اسم و رسم ایشان و سواد زیادش برای مسائل مختلف زندگی از او مشاوره می گیرند. دکتر به صورت صد درصدی و تضمین شده بعد از چند جلسه مشاوره به فرد می گوید که انتخابش برای همسر چقدر درست است و در سایر موارد هم به صورت قطعی فرد را در انتخاب تصمیم کمک می کند.» خانم منشی در پاسخ به اینکه با توجه به اینکه در مشاوره پیش از ازدواج از آزمونهای روانی استفاده میشود و این آزمونها مسلما محدودیت هایی دارند، نتیجهای که حاصل میشود تا چه اندازه قابل اطمینان است؟ می گوید: «ما در مشاوره پیش از ازدواج صرفا به آزمونها اکتفا نمی کنیم، بلکه روانشناس علاوه بر آزمونها، و جلسات مصاحبه نظر کلی خود را اعلام می کند و توجه زوجها را به کم و کاستی های رابطه و زنگ خطرها جلب می کند. زوجها باید با مشورت با افراد صاحب صلاحیت و بزرگان فامیل در کنار نظر روانشناس تصمیم نهایی را اتخاذ کنند.» با وجود این، به نظر نمی رسد دختر و پسری که در آستانه ازدواج مشتاق با هم بودن هستند و البته با توجه به مخارج سنگین ازدواج دوست دارند در همه هزینهها صرفه جویی کنند، به مشاورانی با این دستمزدها مراجعه کنند و برای مهم ترین تصمیم زندگی شان هم پول خرج کنند. در مورد طبقات متوسط و ضعیف جامعه هم که این مخارج چیزی اضافی و غیرضروری به نظر می رسد. اینکه نیمی از طلاقها در پنج سال اول زندگی رخ می دهد، یعنی قبل از ازدواج هیچ شناختی حاصل نشده است و البته با توجه به برخی محدودیتها این مساله گریزناپذیر به نظر میرسد. برخی افراد توانایی زیادی در مخفی کردن عیوب خود و پنهانکاری دارند و با توجه به زندگی مجزا زوجها کمتر این مسائل بروز می کند که وجود یک مشاور و فردی با تجربه می تواند در این شناخت به فرد کمک زیادی کند.